بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباصالح المهدی
امروز برایتان یک روایت از کتاب بوی باران که پیرامون شهید زنده
مصطفی ردّانی پور نوشته ی سید علی بنی لوحی نقل کند جمله ی خیلی دلنشینی درون این نوشته وجود داره. امیدوارم لذت ببرید.چند روز مانده بود به عملیات ثامن الائمه و گردان ها باید آبادان را از محاصره خارج می کردند. این فرمان امام بود. پس از یکی دو ساعت که دعا تمام شد، تازه کار اصلی شروع شد و آنها حال و حوصله داشتند رهسپار شدند. مصطفی بدون اینکه از حالت دعا خارج شود با پای برهنه و با گریبان چاک شده به طرف بیابان در جهت شرق که در انتها به آب گرفتگی هور شادگان ختم می شد شروع به دویدن کرد، یاران او نیز، هم صدا و گریان حرکت کردند. حالت عجیبی بود. صدای سربازان امام زمان-علیه السلام- در بیابان پیچیده بود:
- یابن الحسن کجایی؛ آقا چرا نیایی؟
فاتحه یادتون نره.
در پایان شما را به پیامی از مقام معظم رهبری مهمان می کنم:
امروز
زنده نگه داشتن یاد
شهداکمتر از
شهادت نیست.و سایت پیشنهادی:
www.khorshidealeyasin.com
سلام
راستش ما که نفهمیدیم چی به چی شد ! فقط می خواستم بگم به مقام رهبریتون بفرمائید انقدر خارج از محدودشون عمل نکنند مثل این انتخابات که خانوادگی دخالت کردن و یکی رو به زور و زر به عنوان مترسک فرستادن بالا!بگذریم فقط می خواستم بگم با این کارهاشون کسانی رو که در راه کشورشون جون دادن رو پیش مردم کوچیک می کنند مثل وضع الان.
سلام ، برای سلامتی شما دعا می کنم، موفق باشید