سفر به خیر
به کجا چنین شتابان
گون از نسیم پرسید
- «دل من گرفته ز این جا،
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟»
-«همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم...»
-«به کجا چنین شتابان؟»
-«به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا، سرایم»
-«سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی،
به شکوفه ها، به باران،
برسان سلام مارا».
تهران-1347
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی |