مادر...

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا رسول الله

السلام علیک یا فاطمة الزهرا

السلام علیک یا امیر المومنین

 

آن شب باران بارید؟... نمی دانم ولی آسمان چشمان مردان خدا بارانی بود... چشمان مردان خدا... دختران دردانه ی رسول خدا... فضه و...

آن شب ملائکه گریستند همراه با علی که محبوبه اش، محبوبه ی رسول خدا، محبوبه ی خدا را به خاک می سپرد...

همراه با حسنین و زینبین که برای آخرین بار در گرمای آغوش مادر  جای گرفتند...

و حال ما می گرییم همراه با مهدی اش که داغدار مادر است... داغدار یاس کبود...

خدایا! بعد پیامبر زهرا چه کشید... رویش به جای بوسه های پدر سیلی خورد... یاسی که در آغوش پدر می نشست و رسولت از او بوی بهشت استشمام می کرد... کبود شد

خدایا! آن یاس که سپید از دامان پدر به خانه ی علی-علیه السلام- رفت... آن شب کبود به دامان پدر بازگشت...

خدایا! زهراییمان کن...

اللهم عجل لولیک الفرج

 

اللهم صل علی محمد و ال محمد

 

وعجل فرجهم

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
آلفا پک جمعه 9 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:25 ق.ظ http://www.alphapack.blogsky.com

سلام خدا فرج امام زمان را نزدیک کند
یه سری به وبلاگ ما هم بزن
http://www.alphapack.blogsky.com

سفرکرده جمعه 9 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:14 ق.ظ http://safarkarde.blogsky.com

......
زیباست .... همین
یا علی

کنیز آل طه شنبه 10 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:42 ب.ظ http://montazeremonji.blogfa,com

سلام
خیلی جالب بود
با اجازه از مطالبتون با ذکر منبع کمک میگیرم
به منم سر بزنید
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد